نویسنده: محمد امین صادقی ارزگانی





 
سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
این فراز ویژگی و درخشندگی خاصی دارد؛ زیرا از یک سو نموداری از معرفت علوی به خداوند و جلوه‌ای از عشق وصال او به حق تعالی است؛ از سوی دیگر به سالکان کوی وصال و عاشقان رؤیت جمال حضرت دوست درس دل‌دادگی و عاشقی می‌آموزد.
امام خمینی که خود از سالکان راستین کوی وصال است این فراز از جلوه‌ی وجودی امیرمؤمنان (علیه‌السلام) را به گونه کم‌نظیری مطرح نموده است:
"بعضی کمالات حضرت که شاید یک قدری مخفی مانده باشد از ادعیه‌ی حضرت معلوم می‌شود؛ دعای کمیل یک دعای عجیبی است؛ بسیار عجیب! بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی‌تواند صادر بشود: «إلهی و سیدی و مولای و ربی، صبرت علی عذابک، فکیف أصبر علی فراقک» کی می‌تواند این طور بگوید؟ کی این طور عشق به جمال خدا دارد که از جهنم نمی‌ترسد، لکن می‌ترسد که وقتی در جهنم برود... به مرتبه‌ای برسد که محروم بشود از عشق او... از فراق حضرت حق تعالی ناله می‌زند. این عشقی است که در باطن قلب او گداخته شده همیشه و تمام اعمالی که از او صادر می‌شود از این عشق صادر می‌شود از این عشق به خدا صادر می‌شود، ارزش اعمال روی این عشق و محبتی است که به حق تعالی هست، روی این فنا و توحیدی است که در انسان هست و این سبب شده است که «ضربة علیّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین»... انگیزه‌ی اعمال انگیزه‌ی روحانیت اوست، نه صورت او... این روی آن عشق و توحیدی است که در قلب او هست،... این‌ها را ما با لقلقه‌ی لسان می‌گوییم،... البته تصدیقش کردیم... اما تصورش را نمی‌توانیم بکنیم که چه جور است وضعیت. (1)"
در کلام امام به چند نکته‌ی اساسی اشاره شده است:
نکته‌ی اول: نخستین نکته مربوط به ژرفای عشق و محبت امیرمؤمنان به حق تعالی است. امام با استناد به فرازی از دعای عاشقانه‌ی کمیل به این نکته اشاره کرده است که برای علی (علیه‌السلام) رنج فراق حضرت دوست از تحمل آتش جهنم سخت‌تر است؛ آتشی که نه تنها بدن، بلکه روح را هم می‌سوزاند:
(نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ)؛ (2) آتش افروخته‌ی خدا است؛ آتشی که به دل‌ها می‌رسد.
آری این است میزان معرفت امیرمؤمنان به حق تعالی؛ چرا که خاستگاه و میزان عشق هر کس، معرفت او به معشوق است. حضرت علی (علیه‌السلام) در این باره می‌فرماید: «لم أکن بالذی أعبد رباً لم أره... لم تره العیون بمشاهدة الأبصار، ولکن رأته القلوب بحقائق الإیمان»؛ (3) من آن کسی نیستم که پروردگاری را که ندیده باشم عبادت کنم... هرگز او را کسی با چشم سر نمی‌تواند ببیند، ولی دل‌ها او را با حقایق نور ایمان می‌تواند مشاهده کند.
نکته‌ی دوم، شناخت هویت، آثار و پیامدهای عشق است. حضرت امام معتقد است که عظمت علی (علیه‌السلام) را باید در میزان عشق و محبت وصف‌ناپذیر او به خداوند جست. مولوی در معرفی عشق و آثار و پیامدهای آن می‌گوید:

 

جسم خاک از عشق بر افلاک شد *** کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق جانِ طور آمد عاشقا *** طور مست و خرّ موسی صاعقا
علت عاشق ز علت‌ها جداست *** عشق اسطرلاب اسرار خدا است
هر چه گویم عشق را شرح و بیان *** چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشن‌گر است *** لیک عشق بی‌زبان روشن‌تر است
عشق آن بگزین که جمله انبیا *** یافتند از عشق او کار و کیا
عشق آن زنده گزین کو باقی است *** کز شراب جان فزایت ساقی است
عشق‌هایی کز پی‌رنگی بود *** عشق نبود عاقبت ننگی بود (4)

نکته‌ی سوم: تردیدی نیست که دستیابی به معرفت و عشق متعالی، تنها از عهده‌ی بزرگ مردی چون علی (علیه‌السلام) بر می‌آید؛ ولی خود آن حضرت فرمود:
«و إنّ لکلّ مأموم إماماً یُقتدی به و یستضیءُ بنور علمه... ألا و إنکم لاتقدرون علی ذلک، ولکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد»؛ (5) آگاه باشید که هر کسی را امام و مقتدایی است که به او اقتدا می‌کند و از نور دانش او روشنایی می‌گیرد... بدانید که گرچه شما نمی‌توانید چون عمل کنید، ولی با ورع و کوشش و عفت و درستکاری مرا یاری دهید.

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام، ج 19، ص 64-65.
2. همزه (104): 6-7.
3. التوحید، ص 305، ح 1.
4. مثنوی معنوی، دفتر 1، ص 2.
5. نهج‌البلاغه، نامه 45.
6. صحیفه امام، ج 14، ص 347.
7. نهج‌البلاغه، خطبه 189.
8. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ص 26.
9. همان، ص 28.
10. الامالی (طوسی)، ص 374.
11. نهج‌البلاغه، خطبه 187.
12. دیوان امام، ص 311.

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.